نگاشته شده توسط: Dr. OZ | مِی 26, 2008

بومی کردن علم

در حالی که دنیا آماده برگزاری جشنواره دانش است تا مرزهای جدید آنرا به نمایش بگذارد، مسؤولان ما در تلاش برای بومی کردن علم دست و پا می زنند. آن هم در حوزه بهداشت و درمان! به نظر می رسد هنوز نمی خواهیم باور کنیم که علم و روش علمی چیزی نیست که بتوان آنرا در چارچوب جغرافیا و مسلک آن هم از نوع سیاسی و دینی محدود کرد، در جایی دیگر یک طرفدار این نگره دست به توجیهات و مدعیاتی پرتناقض و احساساتی درباره علم و بومی کردن آن زده است. با این اوصاف توسعه علمی کشور به کدام ناکجا آباد منتهی شود معلوم نیست. در هر حال کاربرد علم برای حل مشکلات و موضوعات بومی تغییری در علم نمی دهد که آن را بومی کردن نامگذاری کنیم. از طرفی اگر با جوابهای از پیش تعیین شده ایدئولوژیک بخواهیم تولید محتوا کنیم که دیگر نامش علم نیست، علم آن چیزی است که آزمودنی و نفی شدنی باشد، تا وقتی که نفی نشده باید به آن پایبند باشیم چون دلیل عقلانی بهتری نداریم.
برای آشنایی بیشتر با نظر آکادمیسین ها درباره این نگره سیاسی-ایدئولوژیک گزارش همایشی در همین زمینه را بخوانید. البته جای صاحبنظرانی از علوم پزشکی در آن همایش خالی بوده است هر چند خود این تفکیک هم به نظرم غیرعلمی است
مروری بر مدخل علم در ویکی پدیا مفید است و البته مطالعه کتب زیر نیز پیشنهاد می شود
1- علم، شبه علم و علم دروغین نوشته Henri-Géry Hers ترجمه دکتر عباس باقری
2- Quantum leaps in wrong direction
از دریافت نظرات شما خوشحال می شوم

پاسخ

  1. سلام امید
    امیدوارم خوب باشی. با این حرفت کاملا موافقم که روش علمی چیزی نیست که بشه در چارچوب جغرافیا محدودش کرد، در عین حال من یه تفاوت پایه بین علم در شرق و غرب احساس کردم که دوست دارم نظر ت رو هم بدونم.
    در علم غربی، یک اتفاق مشاهده میشه و یه سری فاکتور که پیش از اون وجود داشته به عنوان علت محسوب میشه. تا موقعی که این مشاهده نقض نشده باشه، هیچ دلیلی نداره که کسی شک کنه در ارتباط علیت و معلولیت اون دو اتفاق قبلی.
    در علم شرقی و بر اساس آمیزه های اسلامی، یک اتفاق رو نمیشه تنها به یک فاکتور محدود کرد. برای بروز یک اتفاق باید تمام شرایط دنیا رو در نظر گرفت. حتی اگه بیست بار یک اتفاق اتفاق دیگه ای رو همراهی میکنه در طول زمان، به این معنی نیست که الزاما بار بیست و یکم هم همینطور خواهد بود.
    فکرم هنوز خامه . چی فکر میکنی؟
    سئوالهایی که دارم اینه که تفاوت عملی این دوتا رویکرد چیه؟ مزایا و معایب هر کدوم چیه؟ آیا اصولا با این ایده موافقی؟

  2. سلام
    علم بومی ممکن است اما به این معنا که مثلا در پزشکی برخی بیماری ها در ایران شیوع بیشتری دارند تا آمریکا و اروپا اما گاه به بهانه بومی کردن علم روش ها و دست آوردهای علم نفی میشود. که مایه ی تاسف است. روش ها و حتا یافته های علم غربی و شرقی ندارند البته برخی یافته های در برخی علوم محدود به زمان و مکان اند.
    .
    این نکته ی علی که مشاهده یک پدیده دلیل بر تکرار آن پدیده نمیشود توسط دیوید هیوم گفته شده اشت. تفاوت های موجود بین دیدگاه های شرق و غرب را نمیتوان تفاوت علم آنها دانست. تفاوت نگرش آدم ها تفاوت علم نیست. در واقع این بحث که علم چیست در فلسفه بحث شده است ولی طنز ایران این است که همین فلسفه را هم شرقی ، غربی کرده اند. من مطلبی نوشته ام در خصوص مشاهده گرایی و باور گرایی که مرتبط است
    http://medicalsociology.persianblog.ir/post/25
    http://medicalsociology.persianblog.ir/post/26

  3. به نظرم علم یا فلسفه شرقی و غربی ندارد بلکه رونق علمی است که زمانی در شرق بوده و حالا در غرب (به معنای اعم آن) است. از طرفی آنچه در اسلام یا هر ایدئولوژی مورد تأکید قرار می گیره اینه که علل غیرمادی را در پیش یا کنار علل مادی مطرح می کنند که اغلب استدلال بردار و تکرار شدنی نیستند بنابراین از حوزه علم خارج خواهند بود. مواردی که به نام علوم اسلامی خوانده می شوند (فقه، رجال، حتی بخشی از فلسفه اسلامی،…) عمدتا غیرعلم یا شبه علم هستند . درضمن ترجمه و معادل های ناکارمد هم کار دست ما می دهد مثلا knowledge, science , discipline هر سه به علم یا دانش ترجمه می شوند یا مثلا در کتاب که معرفی کردم nonscience را «شبه علم» ترجمه کرده است که به نظرم درست نیست

  4. با پوریای عزیز هم موافق نیستم که علم بومی را پرداختن به موضوعات یا اولویت های پژوهشی یک جامعه تعبیر کرده است. حتی عوامل فرهنگی و قومی را هم می توان با روش علمی شناسایی کرد و برای تحول آنها در صورت نیاز برنامه ریزی کرد.
    به نظرم منظور مسؤولان آن است که ما این مسائل و واقعیت های فرهنگی/ایدئولوژیک را اصل بگیریم و درصدد تغییر روشها یا برنامه های علمی خود در آییم که مسلما نتایج مطلوب علمی به بار نخواهد آورد
    برای مثال اگر می خواهیم در پیشگیری از ایدز فعالیت کنیم بپذیریم که حرف زدن درباره سکس و کاندوم در ایران قبیح است و به جای آن آزادیم درباره پرهیزکاری تبلیغ کنیم. خوب برنامه پیشگیرانه ای که شیر بی یال و دم و اشکم باشد نتیجه اش گسترش ایدز خواهد بود

  5. سلام
    با تشکر

    شاید من منظورم را درست منتقل نکرده باشم. بگذارید مثالی بزنم
    من کتابهایی را ترجمه کرده ام که به آموزش مسائل پزشکی می پرداخته اند و در این کتابها به برخی بیماری های انگلی اشاره شده بود که در ایران نادر اند و از طرف دیگر از موارد شایع در ایران از قبیل سالک حرفی نزده بود. حتا در دانشگاه هم گاهی مطالبی که تدریس میشود برگرفته از مشکلات رایج در جوامع دیگر اند. بنابراین بومی کردن به معنای پرداختن به مشکلات بومی اشکالی ندارد. اما من می دانم که این اصطلاح بومی کردن بسیار توسط علم گریزان به غلط استفاده میشود به گونه ای که با اشاره به آن افراد تحصیل کرده را از رده خارج میکنند و از گردونه ی رقابت حذف میکنند.

    علاوه بر آن دیدگاه پوزیتیویست به علوم اجتماعی (به کار گیری روش علمی مشابه فیزیک در علوم اجتماعی) مدتهاست جای خود را به سایر رویکردها از قبیل ساختارگرایی و واقع گرایی نقادانه داده است.برای مثال اگر من در ناتینگهام انگلستان یک تحقیق جامعه شناسی انجام بدهم یافته ی آن برای یک شهر دیگر انگلستان حالت پیشنهاد دهنده خواهد داشت و قابل تعمیم صددرصد نیست چه برسد به این که یافته های این تحقیق را بخواهم به کشور دیگری منتقل کنم.

    گفته اید با برنامه ریزی فرهنگ را تغییر دهیم، شما را به متنی که با عنوان اصلاح فرهنگی: ماموریت غیر ممکن نوشته ام دعوت میکنم
    http://medicalsociology.persianblog.ir/post/63

    در مورد ایدز من کاملا موافقم که با شرم غیرقابل توجیه فعلی ایدز گسترش پیدا میکند و با شما موافقم که باید صراحت لهجه داشت. اما این که آیا صراحت لهجه باعث تغییر فرهنگ جامعه میشود یا نه معلوم نیست. آن چه مسلم است در این جا لازم است بر خلاف فرهنگ جامعه رفتار کرد و عواقب آن را پذیرفت، کاری که مسولان نمی خواهند انجام دهند و عافیت خود را به سلامت جامعه ترجیح میدهند

  6. سلام مجدد
    نتیجه بومی کردن درست علم، یعنی پرداختن به مشکلات بومی این خواهد بود که بگویند خیلی خوب ما در مورد مشکلات بومی کم اطلاع داریم و باید امکانات و اختیارات به تحصیل کرده ها بدهیم تا تحقیق و تولید علم بومی بکنند

    و نگاه غلط به مساله این است که بگویند خوب علم تحصیل کرده های ما بومی نیست و بنابراین آنها و علم شان به درد نمیخورند و بروند کنار تا ما (با روش های غیر علمی) به مسائل بپردازیم

  7. خيلي جالبه كسي كه داعيه ي بومي سازي دانش رو همواره همراه خودش اينسو و اونسو مي بره از يك منبعي كه دانش رو انحصاري نميدونه مثل ويكي پديا استفاده كرده تا اين ذهنيت خودشو رو بسط بده.
    راستش مسئولين بايد يه نيم نگاهي به علم بومي شده ي اقتصادشون بندازن ببينن خروجي هاي مثبت و منفي ش چه به روز مردم آورده

    ببين من اصولا با استفاده ي از علوم با نيم نگاهي به فرهنگ موافقم اما اين نگرش رو از كساني كه هنوز نتوانسته اند گليم خود را از آب بيرون بكشند نمي پذيرم
    اول بايد يه تعريف از بومي شدن ارائه بديم تا حداقل با ادبيات مشتركي به بحث بنشينيم


برای psarrami پاسخی بگذارید لغو پاسخ

دسته‌بندی